هوالسمیع سلام عرض ارادت و تشکر به تمام عزیزانی که به وبلاگ ما سر زدنند و آن را مطالعه کردنند. نظرات و سوالات شما را خواندیم اما در جواب دوستی که گفته بودنند : در دنیای امروز ما, این مهارت ها فاقد ارزش نظامی هستند عرض میکنیم که چنین نیست ما با شما موافق نیستیم همانطور که توضیح دادیم شریف ترین هنرها هنرجنگ است . برای آنکه با مرگ و زندگی سرو کار دارد .اشتباه در آن گران تمام می شود شما چاره ای جز این ندارید که خوب فکر کنید و خوب عمل کنید, که این خود معنای کونگ فو می باشد. کونگ فو یعنی "زمان انرژی یا دانائی و توانائی". شما زمانی می توانید, که بدانید وزمانی که می دانید میتوانید.شائولین دانائی میدهد, بر دانا ئی توانائی می بخشد و در توانائی اراده می افزاید.خوب فکر کردن, دانائی و توانائی, انرژی وماده خام هستند که شما می توانید از این انرژی در هر راهی استفاده کنید .پس می توانید از این راه به روشن شدگی برسید .هنرهای رزمی جدا از تعلیمات رزمی خود اهداف عمیق تری دارند.یاد گیری فنون رزمی همانند شنا کردن می ماند. شما ممکن است یکبار در آب بیفتید, ولی بلد بودن شنا آن یکبار جان شما را نجات میدهد.پس "هنرهای رزمی یک جور دور اندیشی هستند ". باید بدانید که قوانین جنگ یک نفر با یک نفر با قوانین جنگ یک سپاه با سپاه دیگر یکی می باشد .برای مثال چون شما مکتب ژاپنی کار کردید,داستانی حقیقی از خلبانان "کامی گاری" نقل می کنیم:در سال ۱۹۴۵ ارتش امریکا, ژاپن را مورد حمله قرار داده بود و ژاپن در آستانه شکستی سنگین بود. ژاپنیها بعد از بررسی, متوجه شدند که هیچ راهی جز از بین بردن نیروی دریائی امریکا ندارد که رسیدن به این مقصد خود بس دست نیافتنی بود.در همان هنگام بود که خلبان های هواپیما های صفر معروف به هواپیما های ببر داوطلبانه اعلام کردند که حاضر هستند جان خود را فدا کنند و" سپو کو " کنند. سپوکو در فرهنگ سامورائی به خودکشی شرافتمندانه گفته می شود. آنان تصمیم گرفتند هواپیماهای خود را مجهز به مواد منفجره کنند و با کوبیدن خود به ناوگان دریائی امریکا آنان را نابود کنند.اگر به عکسهای خلبانان, قبل از عملیات "کامی گاری" نگاه کنید ملاحظه می کنید که در دست هر یک از خلبانها یک قبضه کاتانا(شمشیر بلند ژاپنی) می باشد.حتی انان کاتانا را با خود داخل کابین هواپیما بردنند. خلبانهای ژاپنی توانستند نیروی دریائی امریکا را در "پرهاربر" نابودکنند.این شگفتی از درک عمیق فرهنگ شمشیرزنی برآمد ,درسته که آنان ظاهراً ضربه فیزیکی با شمشیر نزدنند ؛ اما روح شمشیر را به خوبی دریافته بودند و اصل, همین است.این روح شمشیر بود در تکنولوژی امروز! عشق؛ مهربانی ...در جای خود به کار می آیند و توصیه استادان کونگ بر مهربانی با افراد ضعیف است. حتی احترام شائولین در کلمه به معنای صلح می باشد.صلح مرد قوی ارزشمند تر است یا مرد ضعیف؟ عشق ونفرت-خنده وعصبانیت-رحم وبخشش...مردقوی ارزشمند تر است یا مرد ضعیف؟ شما نمی توانید با تمام قشرهای جامعه با عشق و مهربانی رفتار کنید .به عقیده ما خوب فکر کردن و دانائی برای هر کسی ضروری است. اگر تک تک افراد یک جامعه سالم باشند آن جامعه سالم است.
" راهب شائولین "
یکشنبه، 12 بهمن، 1382
میگویند روش شائولین یک روش خشن و خشونت باری است و مدام بر زد و خورد تاکید دارد.
ما با شما موافقیم. شائولین یک روش جنگی و خشن است اما فقط این نیست !! و نیمی از ماجرا است و یک روی سکه است. ما در مورد تضاد در متون قبلی توضیح دادیم.
اما یکی از اجزای فلسفه در گونگ فو " یین " و " یانگ " است. که یین به معنای : نرم
, تاریکی ,زن, ماه و ... و یانگ به معنای : سخت, روشنایی, مرد, خورشید و ... .
که البته فلسفه یین و یانگ بیشتر در مکاتب تائوییستی مثل وودانگ مورد تاکید و استفاده است.
اما در کلیه هنرهای رزمی چینی مورد استفاده قرار می گیرد. وقتی شما به طور عمیق گونگ فو کار می کنید
, می بینید مدام با این تضاد سر و کار دارید. حتی سبکهای کونگ فو نیز یین و یانگ هستند. سبکهای سخت مثل ببر و سبکهای نرم مثل درنا.که البته این دو, نیز با هم دشمن هستند و این سبک ها علیه هم بکار می روند. در طبیعت نیز شما همواره شاهد تضاد هستید.استادان واقعی گونگ فو در تدریس, خود نیز به این فلسفه تاکید دارند. انها می گویند اگر استادی یین و یانگ تدریس نکند هرگز گونگ فو نمی داند و استاد نیست.یعنی اینکه اگر به شاگرد فقط راه جنگیدن بی آموزد شاگرد به سرعت از بین می رود و اگر فقط راه دفاع را نشان دهد باز شاگرد از بین می رود. باید هم از جنگ بگوید هم از زندگی. باید هم راه را نشان بدهد هم بیراه خبر دهد. هم خط بدهد , هم خط نشان دهد نه انکه فقط خط بدهد.یین و یانگ در زندگی همه ما وجود دارد چه بدانیم.چه ندانیم. حال اگر شما مفهوم ان را عمیق در یابید متوجه می شوید که یین و یانگ همواره در حال تبدیل به یکدیگر هستند و در حال چرخشند پس یین و یانگ نسبی هستند و مطلق نیستند.
اگر بدانید استادی با تمام مهارت شگفت خود در حال شستن بدن یک جزامی است !! چه فکری می کنید؟ ایا این استاد یا حتی شاگرد همان انسان خشن است؟ ایا شما حاضرید بدن یک جزامی را بشورید که با شما هیچ نسبتی ندارد؟
چنین نیست یک رهرو گونگ فو انسانی است متفاوت. گاهی سخت است
, گاهی نرم.حضرت امیر(ع) در نبردهای بسیاری شرکت داشته اند و نبردهای بسیاری را فرماندهی می کردند و همه ما به جنگ اوری ایشان ایمان داریم و ذوالفقار را به خوبی می شناسیم.
همین مرد شبها به سراغ مردم گرفتار می رفتند و کمک می کردند. حضرت امیر مرد تظادها هستند حتی اگر ما مسلمان نباشیم از رفتار ایشان می توان تضاد را دریافت. گاهی چنان خشن بودند که پیغمبر به شمشیر ایشان لغب ثعبان ( اژدها ) می دادند و گاهی کودکان روی شانه های ایشان مشغول بازی بودند و یا ...
تعدادی از خوانندگان این صفحه گفته اند که ما از شائولین چیزی نمی دانیم و ما بر این موضوع اگاهیم و می دانیم که کسی در مورد شائولین اطلاعات واقعی ندارد برای همین تصمیم گرفتیم که کمی شائولین را برای عموم معرفی کنیم و از اینکه بتوانیم سوالات و نکات مبهم را برای شما شرح دهیم خوشحال می شویم.
جمعه، 3 بهمن، 1382
حتی یادگیری برخی از هنرها و مهارتها مثل ( شعر,روانشناسی,موسیقی,خداشناسی ) برای شاگردان پیشرفته و استادان با تجربه ضروری به شمار می اید.
اگر آگاه شوید که استادی می تواند با ضربات مشت آهنین, استخوانهای بدن را خرد کند و با ضربات کف دست بودا اندامهای درونی را متلاشی کند و با پنجه خود جسم دشمن را تکه تکه کند ؟ حال او را در حال سرودن زیبا ترین اشعار ودر حال نواختن ساز با همان دست و پنجه ببینید چه نتیجه ای میگیرید؟ گونگ فو فقط جنگ است؟
جمعه، 3 بهمن، 1382
شائولین چی چوان .(معرفی سبکهای اصلی معبد شائولین) قسمت اول
بودهید هارما ( تامو ) به مدت طولانی نوآموزان داوطلب را در معبد به طور علنی و غیر علنی زیر نظر می گرفت و رفتار آنها را برسی می کرد سپس "شی پا لوهان شو" = 18 دست بودا را به آنها می آموخت در سه سال بعد دوره سخت تمرینات شائولین آغاز میشود.
راهبان بایستی سطلهای بزرگ آهنی آب را از چشمه پای کوه می بردند و پر میکردند و به سرعت بدون تکان دادن دست و پا و ریختن آب,آن را به معبد در کوهستان می آوردند;سال دوم وزنه های (20 پوندی) را به پای خود می بستند و همان کار را تکرار میکردند.برخی در اثر سختی تمرینات از معبد فرار میکرده و به خانه باز میگشتند;در سال سوم, آموزش فنون آغاز میشد.راه رسیدن به بهشت بودا از پنج نگهبان می گذرد که این پنج نگهبان به عبارتی پنج سبک اصلی معبد شائولین نیز هستند.
ووشی چوان یا پنج سبک اصلی شائولین عبارتند از :
لان چوان-->بوکس اژدها
شه چوان-->بوکس مار
هی هو چوان-->بوکس نیروی ببر
لینگ پو چوان-->بوکس یوز پلنگ مقدس
په هو چوان-->بوکس درنای جنگی
هر یک از این پنج سبک دارای سیستم جنگی و فلسفی کاملا متفاوت از یکدیگر هستند و پنج سبک اصلی شائولین یا به عبارتی پنج استاد جزء باستانی ترین حرکات معبد شائولین هستند.
باید بدانید که پنج سبک اصلی شائولین در سه بعد وجودی انسان ( شن یا جسم ,یی یا ذهن ,شی یا روح) تاثیر شگفت انگیزی دارد که در زیر آمده است.
هی هو چوان --> یا بوکس نیروی ببر, در جسم روی استخوان تاثیر میگذارد و باعث متراکم شدن مغز استخوان و قدرت بخشیدن به آن می شود.متاسفانه کمتر از نیمی از مردم ایران دچار پوکی استخوان هستند.از نظر فکری اراده را تقویت میکند و به بوکسور اراده آهنین می بخشد و از نظر روحانی باعث تقویت شهامت میشود.ببردر عناصر پنج گانه با عنصر آهن ارتباط مستقیم دارد.
ادامه دارد...
شائولین چی چوان (معرفی سبکهای اصلی معبد شائولین) قسمت دوم.
په هو چوان--> بوکس درنای جنگی. در جسم رو ی اعصاب تاثیر می گذارد و به آن قدرت می بخشد و باعث آرامش می شود و در ذهن ایجاد شادی و نشاط می کند. و در روح سمبل پاکی است. به یاد داشته باشید که درنا در مرداب زندگی می کند و مرداب جای امن و تمیزی نیست در حالی که درنا خود سمبل پاکی وآرامش است. درنا از نظر عناصر پنج گانه در گونگ فو با عنصر آب مرتبط است.
لینگ پو چوان--> بوکس یوز پلنگ مقدس. در جسم باعث تقویت و رشد عضلات شده و از نظر فکری پریدن از روی موانع و از نظر روحانی استاد شهامت است و شهامت را تقویت می کند.
شه چوان--> بوکس مار . در جسم روی خون تاثیر میگذارد,در کار کرد هر چه بهتر دستگاه گردش خون در بدن موثر است و از نظر فکری استاد زیرکی و حیله است و در روح دور اندیشی را در شما تقویت می کند. چنانچه استادان سبک مار و افعی می گویند ( هر امر مهمی شایسته دو بار اندیشیدن است ) .
به طوریکه در افسانه ها آمده است شمشیر زنی بعد از انجام تمرینات وقتی از استاد خود, خداحافظی می کرد, استاد دوباره درس آن روز را تکرار کرد و به شمشیر زن گفت بدان و آگاه باش هر امر مهمی شایسته دوبار فکر کردن است و شاگرد در حالی که از استاد خداحافظی می کرد به اندیشه ای عمیق فرو رفت و سعی می کرد حکمت درس استاد را دریابد.در همان حال به خانه خود رسید و قبل از رسیدن به در ورودی از پنجره به داخل خانه نگاه کرد و دید مردی کنار همسرش خوابیده, شمشیر زن خشمگین شد و دست بر قبضه شمشیر محکم کرد و بی صدا
بالای سر آنان رسید.شمشیر خود را بالای سر برد و تصمیم بر قتل آن دو گرفت و ناگهان شمشیرش را به سمت آنان حرکت داد گویی همه چیز تمام شد اما در میان راه به یاد درس آن روز استاد افتاد که : هر امر مهمی شایسته دو بار اندیشیدن است. برگشت و چراغ را روشن کرد و دید همسرش و مادر همسرش خوابیده اند و مردی در این میان نیست.مادر همسرش گفت که راهزنان از آنجا می گذشتند و من تصمیم گرفتم لباس تو را بپوشم تا آنان گمان برند که در این خانه مردی وجود دارد و شمشیر زن از اینکه آن دو را نکشت و به حکمت سخن استاد رسید خوشحال بود. بله هر امر مهمی شایسته دو بار اندیشیدن است.
لان چوان--> بوکس اژدها. اژدها به استاد گفته می شود و سبک اخر است اما اژدها در جسم باعث تقویت مفاصل می شود و در فکر هماهنگی را به ارمغان می اورد و استاد هماهنگی است و اژدها در روح,استاد روح است.
. |
یکشنبه گذشته(20 ژوئیه) سی امین سالمرگ "بروس لی" ستاره افسانه ای هنرهای رزمی و بازیگر فیلم های رزمی بود. مرگ مشکوک او که با شایعه ها و داستان های بسیاری همراه بود، در روز 20 ژوئیه 1973 اتفاق افتاد.
بسیاری از رسانه ها بخشی از برنامه های خود را به این شخصیت مشهور دنیای ورزش و سینما اختصاص دادند.
با وجود زندگی کوتاه و بازی در چهار و یا پنج فیلم، بروس لی نقش تاثیر گذاری در گونه(ژانر) سینمای رزمی دهه 1970 داشت. این تاثیر سال ها بعد نیز ادامه داشت به طوری که هنوز سایه او روی بسیاری از فیلم های حادثه ای هالیوود مانند ماتریس، ببر خیزان، اژدهای پنهان وباشگاه مبارزه دیده می شود.
بروس لی همچنین یکی از عوامل اصلی پیدایش و گسترش سینمای ورزشی هنگ کنگی و یا به طور کلی گونه سینمای هنرهای رزمی است.
تاثیر مستقیم او روی سینمای رزمی ونقش او در محبوبیت ستاره های این گونه از فیلم ها مانند" جکی چان" و یا " ژان کلود ون دم"، که از او کاملا پیروی می کنند، غیر قابل انکار است.
سال ها پس از مرگ بروس لی، تهیه کنندگان و کارگردانان هنگ کنگی فیلم هائی کاملا شبیه با فیلم های او می ساختند و از بازیگرانی با ظاهر و فیزیک شبیه او و حتا با نام و تلفظ "بروس لی" فقط با تفاوت در املای اسامی، در این فیلم ها استفاده می کردند.
ولی هیچ کدام از این بازیگران ذره ای از شهرت و محبوبیت بروس لی را نمی توانستند بدست بیاوردند، و فیلم ها نیز با موفقیت چندانی مواجه نمی شدند.
بروس لی علاوه بر بازیگری، طراحی صحنه های رزمی فیلم هایش را نیز به عهده داشت. او در کنار فعالیت در سینما به آموزش به علاقه مندان هنرهای رزمی مشغول بود.
بروس لی در کونگ فو سبکی کاملا منحصر به فرد داشت. بطوریکه مخالفان او و عده ای از اساتید این رشته معتقد بودند روش او کاملا ساختگی و متفاوت با کونگ فو بود. خود او هم اصراری نداشت که او را استاد رشته کونگ فو بدانند.
بروس لی که نام اصلی اش " لی یون کم" بود در 27 نوامبر 1940 در سانفرانسیسکو از پدر و مادری چینی تبار به دنیا آمد. در سه سالگی همراه با خانواده اش به هنگ کنگ رفت.
بروس لی پس از آموختن کونگ فو در تعدادی از فیلم های هنگ کنگی با نام " لی سیو لونگ"( به معنای اژدهای کوچک) بازی کرد.
بروس لی در نوزده سالگی به آمریکا بازگشت و در رشته فلسفه در دانشگاه واشنگتن مشغول به تحصیل شد. او در سال 1966 در مجموعه تلویزیونی زنبور سبز در نقش کوچکی بازی کرد.
اولین فیلم بروس لی در آمریکا مارلو نام داشت که در سال 1969 در آن بازی کرد. بازی او در مجموعه های نه چندان مطرح تلویزیونی و بازی در نقش های فرعی او را بر آن داشت تا در تعدادی فیلم کم هزینه هنگ کنگی به تهیه کنندگی "ریموند چو" از جمله اژدها وارد می شود بازی کند.
نمایش این فیلم شهرت و ثروت کلانی برای او به ارمغان آورد. او همان سال(1973) در فیلم بازگشت اژدها با کارگردانی خودش بازی کرد. این آخرین فیلم کامل بروس لی بود.
بازی مرگ آخرین فیلمی است که بروس لی در آن بازی کرده است، ولی این فیلم به علت مرگ بروس لی نیمه کاره ماند. این فیلم در سال 1978 با چند صحنه اضافی به نمایش در آمد.
حقیقت مرگ بروس لی هنوز در پرده ابهام است. قتل او توسط باجگیران هنگ کنگی به علت باج ندادن، ضربه کشنده یک ورزشکار رزمی، زندگی در یک خانه نفرین شده در هنگ کنگ و مرگش به خاطر طلسم خانه و بالاخره استفاده بیش از حد مواد مخدر از شایعه هائی بود که درباره مرگ او رایج بود.
پزشک و پلیس علت مرگ او را نارسائی مغزی گزارش دادند که منجر به مرگ او شده بود. جسد بروس لی را بدون هیچ گونه نشانی از جراحت و یا ضربدیدگی در حال خواب، در آپارتمانش در هنگ کنگ یافتند.
پسر بروس لی، براندون لی نیز بازیگر فیلم های حادثه ای بود. براندون لی سر صحنه فیلم کلاغ در سال 1994 به اشتباه توسط یک گلوله شلیک شده از یک اسلحه مجروح شد، و به علت خونریزی زیاد پس از مدتی درگذشت. مر گ او نیز مانند مرگ پدرش شایعاتی را در پی داشت.